جدول جو
جدول جو

معنی رگ برگ شدن - جستجوی لغت در جدول جو

رگ برگ شدن
(تَ یَ / یِ تَ)
پیچیدن عضوی از جاندار به طوری که رگها از جای خود دور شود. (فرهنگ نظام). التواء و پیچیدگی در عرقی برای حرکت عنیف و سخت و سقوط و مانند آن. (یادداشت مؤلف). پیچیدن رگی در مفصلی در اثر حرکتی سخت و یا زمین خوردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رگ به رگ شدن
تصویر رگ به رگ شدن
دردناک شدن عضوی از بدن به واسطۀ حرکت شدید و ناگهانی و پیچیده شدن یا از جا در رفتن رگ و پی در مفصل
فرهنگ فارسی عمید
(تَ تَ)
رنگهای گوناگون به خود گرفتن. به الوان مختلف درآمدن. تلون، مجازاً، خجل و شرمنده شدن. (فرهنگ نظام). متغیر شدن رنگ بسبب خجالت و انفعال. به صد رنگ شدن. رنگ دادن و رنگ گرفتن. (آنندراج). از شرم یا خشم هر لحظه گونۀ رخسار بگردانیدن، خویهای گوناگون از نرمی و درشتی و جز آن نمودن
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ / یِ کَ دَ)
در اثر فشاری سخت پیچیدگی و جابجاشدگی در رگ و مخصوصاً رگهای دست بوجود آوردن
لغت نامه دهخدا